کوچ داود رشیدی از کندو
داود رشیدی هم از کندو رفت.
یکی از فیلمهای دوستداشتنی داود رشیدی «کندو» اثر فریدون گله است. زندهیاد رضا کرمرضایی و بهروز وثوقی در کنار استاد خود در این فیلم با موضوعی قابل تامل، هنرنمایی میکنند.
در دهه 1350 موجی از فیلمهای منتقدانه ساخته شد که شرایط آدمهای لمپن و یله و رهای جامعه را دستمایه کار خود قرار داد. قشری از جامعه که به تعبیری زباله تلقی میشدند و جایگاهی برای آنها در هیچ بخشی از جامعه متصور نبود، مگر گوشهی زندان.
فریدون گله با دو فیلم: زیر پوست شب (1353) و کندو (1354) شخصیتهایی را بازنمایی میکند که محصول اختلاف طبقاتی، مصرفگرایی و ناامیدیهای فروخفته است. پایان تلخ و غمانگیز هر دو فیلم فراموش ناشدنی است.
در این فیلم ترانهای به یادماندنی و تاثیرگذار از ابی در لحظاتی تلخ از داستان فیلم اجرا میشود که بیانگر یاس و به بنبست رسیدن آدمهاست.
ترانه کندو از ابی
روی تصویر کلیک کنید
واروژان ساخت موسیقی این فیلم را به عهده داشت. ترانهٔ این فیلم را که با شعر ایرج جنتی بود ابی اجرا کرده است.
متن ترانه کندو:
تنها تر از انسان در لحظه ی مرگ
ساده تر از شبنم رو سفره برگ
مطرود هم قبیله محکوم خویشم
غریبه ای طعمه ی این کندوی نیشم
نفرینی آسمون مغضوب خاکم
بیگانه با نور و هوا هوای پاکم
تن خسته از تقویم از شب شمردن
با مرگ ساعتها بی وقفه مردن
هم غربت بغض شب مرگ چراغم
تو قرق زمستونی اندوه باغم
ای دست تو حادثه تو بهت تکرار
وابسته ی این مردابم بیا سراغم
تولدم زادن کدوم افوله
که بودنم حریص مرگ فصوله
خسته از بار این بودنم نفس حبابم
بی تفاوت مثل برکه بی التهابم
تشنه ی تشنه ی تشنه م خود کویرم
با من مرگ سنگ و انسان ، تاریخ تیرم
من ساقه ی نورم میراث مهتاب
تسلیم تاریکی تو جنگل خواب
ای آیه ی عطوفت ای مرگ غمگین
برهنه کن منو از این لباس نفرین
ای اسم تو جواب همه سوالا
از پشت این کندوی شب منو صدا کن….