زوال یا تولدی دوباره (تحلیلی بر نقاشی از سارا واصفنیا)
شنبه, ۲۸ فروردين ۱۳۹۵، ۰۹:۰۳ ق.ظ
.
.
اثر دو وجهی است. طرحی است از یک پرتره در حال فروپاشی و پوست اندازی. این دوگانگی چه به عمد رخ داده باشد و چه غیرعمد، مخاطب را با پارادوکسی از تغییر مواجه میکند. تن و بازو به شکلی در حال پوست اندازی و حتی شکنندگی است که ذهن مخاطب را به سمت مجسمه ای درحال فروریختن سوق میدهد. و زخم بر روی صورت ما را با نابودی قطعی روبرو میسازد.
.
حرکت دستها و حالت چهره (در لب و چشمان)، زنی در حال دردکشیدن را به نمایش گذاشته که مخاطب را در این رنج و دردمندی همراه میکند.
.
این تندیس رو به زوال در حصار قاب نقاشی از هر گونه امکانی برای بقا محروم است. هیچ نشانی از عامل نابودی وی که به طور معمول و کلیشهای، یا جنس مخالف اوست و یا ناملایمات روزگار، به چشم نمیخورد. لذا ذهن مخاطب برای یافتن دال دیگری بر این مدلول، همچون خود سوژه در جستجوست.
.
از منظری متفاوت، حتی میتوان این اثر را نقد و طعنهای دانست به الگوی رایج از زن امروز که جذابیتهای تن و اغواگریهای او را به گونهای ابزاری مورد توجه و انتقاد قرار داده است. پریشانی جذاب موها و لبهای چشمگیر، موید این ادعاست.
.
۹۵/۰۱/۲۸