یادداشتی بر فیلم نوح (Noah-Darren Aronofsky-2014)
عنوان فیلم: نوح (Noah-Darren Aronofsky-2014)
کارگردان: دارن آرونوفسکی
تهیهکننده: دارن آرونوفسکی، اسکات فرانکلین، ریک کیدنی، مری پرنت
نویسنده: دارن آرونوفسکی و جان لوگان
بازیگران: راسل کرو، جنیفر کانلی، داگلاس بوث، لوگن لرمان، اما واتسون، آنتونی هاپکینز، ری وینستون
موسیقی: کلینت منسل
فیلمبرداری: متیو لیباتیک
تدوینگر: اندرو ویزبلوم
استودیو: Disruption Entertainment، New Regency Productions، Protozoa Pictures
توزیع: پارامونت پیکچرز
تاریخ اکران و انتشار: ۲۸ مارس ۲۰۱۴
کشور: ایالات متحده
زبان: انگلیسی
بودجه: ۱۳۰ میلیون دلار
فیلم نوح را دیدم و لذت نبردم. انتظارم بیش از اینها بود. شاید از سن و سال نسل من گذشته باشد که جلوههای ویژه و کامپیوتری یک اثر مرا از سایر خصوصیاتی که باید آن را به اثری ماندگار و لذتبخش تبدیل کند، غافل بمانیم.
ساختار تصویری فیلم یک دست نیست و مابین تصاویر فانتزی و واقعگرایانه در کش و قوس است. چنین ساختاری مخاطب را در احساس دو جهان سنتی و مدرن سرگردان میکند. موجودات فرازمینی که به دلیل همراهی با شرورتهای انسانی زمینگیر شدهاند، ما را به یاد ترنسفورمرهای پسامدرن خیالی و باورکردنی میاندازد که متاسفانه برای ترسیم زمان نوح خوب پرداخت نشدهاند.
برخی قسمتها به خصوص در ابتدای فیلم بیش از حد طولانی و خسته کننده میشود و در مواقع اندکی ضرباهنگ تندی دارد. گفتگوهایی گاه پرطمطراق و طولانی که هر جمله آن نیازمند تأمل و تفکر برای فهم و درک آن است، شعارگونه و کسالتبار است. در صورتی که انتظار میرفت فیلمساز بخشی از این مضامین دینی را با کنش و داستان و تصویر، به بیانی سینمایی تبدیل کند تا فقط فیلسوفان و اندیشمندان از این گفتگوها لذت نبرند.
فیلم سعی میکند به ما آموزش دهد! از خلقت و منشا نزاع و درگیریهای بشر تا تبدیل شدن به کلاس درسی در زمینهی خانواده و انشقاق مابین تمایلات بشری و فرامین الهی. گاهی مستقیم و مستندگونه و گاهی هم با داستانگویی.
فیلم جسور نیست و نمیتواند بدون التزام به دین و متن خاصی، دیدگاه و یا به قول امروزیها، قرائت ویژه و خاصی از زندگانی نوح عرضه کند که نگاه ما را به شرایط و موقعیت او و خانوادهاش تغییر دهد تا به دریافتهای جدید و امروزی از زندگی یک پیامبر نائل شویم.
قابل توجهترین کشمکش و تعارضات فیلم در بخش پایانی و زمانی است که نوح میخواهد دو نوهی خود را پس از تولد از میان ببرد. این بخش جدال میان فرمان الهی (به برداشت نوح) و انسانهای پاکدلی است که با نوح همراهند. شباهت داستانی این قسمت با قربانی کردن اسماعیل توسط ابراهیم، در پایان با سرکشی نوح از دستور الهی خاتمه مییابد!
سرکشی نوح او را به فردی منزوی و دائمالخمر بدل میکند که دیگر تاب و تحمل ماندن در مسیر رسالت و حتی سرپرستی خانوادهاش را هم ندارد!
نوح در این فیلم بر خلاف سایر آثار مرسوم در سینما که دربارهی پیامبران است، دیگر یک قدیس معصوم نیست. او قهرمانی است که خداوند با رویا و خواب با او سخن میگوید که باید بسان فردی نیرومند و کمعاطفه بتواند ماموریت خود را به سرانجام رساند؛ سرانجامی که پس از آن، دورنمایی برای آینده بشریت متصور و آشکار نیست.
اما سوال مهمی که همیشه در تحلیل و نقد آثار سینمایی موسوم به سینمای معناگرا و یا دینی مطرح میشود این است که آیا سینما قابلیت و گنجایش مظروفی به نام معنویت و حقیقت دینی را دارد یا خیر؟
مبحث شریعت در اینجا کمتر مورد مناقشه است. زیرا سینما تا حدی میتواند بازتابدهندهی شرایع و رفتارهای مبتنی بر این دستورات باشد. اما آیا قادر است که نتایج آن را نیز بازنمایی کند؟
آیا سینما میتواند معجزه را واقعا معجزه نشان دهد؟ آیا خود سینما با نقض قوانین طبیعی و به مدد علوم تجربی و انواع جلوهها و امکانات فنی نمیتواند شبیه معجزه شود و باور انسان مدرن و فرامدرن را به وجود معجزه در ادیان و مذاهب کهن رهنمون گردد؟