جرعهای هنر - تعریضی بر «نگارخانهای به وسعت یک شهر»
این مقاله پیشترها در روزنامهها و فضای مجازی منتشر شده است.
متاخره
تا زمانی که تصویری از هیچ تابلوی نقاشی و یا خوشنویسی یا بنایی شکوهمند و تاریخی در شهر تهران نصب نشده بود، حتی برای لحظهای هم احساس نمیکردیم که چشم و دلمان چیزی را کم دارد. مداومت در دیدن زشتیها به صورت عادتوارهای، فضای تصویریمان را آنچنان پرکرده است که خلا زیبایی را نمیشود احساس کرد. هماکنون «زیبایی»، آن چیزی است که با دیدنش درد و رنجِ نبودنش در گذشته را به خوبی میفهمیم و با تمام وجودمان حس میکنیم.
خاک خوردن بسیاری از آثار ارزشمند هنری در موزهها و عدم حضور آفرینشهای هنری در زندگی روزمرهمان، در کنار لقلقه «هنر نزد ایرانیان است و بس»؛ استغنای موهومی را در ساحل پر رونق دریای هنر باعث شده که حرمان از زیبایی را نصیبمان ساخته است.
«نگارخانهای به وسعت یک شهر» دالانی شده از حسرتها برای فرصتهای از دست رفته.
1. اصلاح برداشت
وقتی به بیلبوردهای جدید شهرداری نگاه میکنیم، از تعجب و تحیر به دنبال دلایل سیاسی و حتی اقتصادی میگردیم که شاید این عملکرد شهرداری را توجیه و تبیین نماید. در روال طبیعی زندگی خانوادگی خود، اگر یکی از افراد خانواده که دارای منش و گویش خاصی است و بدان شهره میباشد، کاری خرق عادت نماید همگی ضمن حیرت، کار او را شوخی و یا تجربهای گذرا تلقی میکنیم. فرض کنیم این فرد چنین کاری را به دفعات گوناگون تکرار کند و پس از مدتی به عادت رفتاریش بدل شود، آنگاه کمکم از قضاوتهای گذشته عدول کرده و پی به تغییری جدی در تفکر و نگرش او خواهیم برد.
حال شهرداری تهران پس از سالها که نقاشیهایی را در گذرگاههای شهری به نمایش گذاشته و قرار است 25 اردیبهشت ماه همه آنها را جمع کند و مجددا دیدگانمان را به تبلیغات بیکیفیت و زجرآور تجاری بیالاید؛ قطعا، به ما حق میدهد که بگوییم هوسی آمده و نسیمی گذرا وزیدن گرفته و یحتمل در پس آن منافع و عایداتی مدنظر است.
رفتارهای دولتی (به معنای اعم آن) در قبال هنر و فرهنگ این دیار، اغلب از سر ناچاری و رفع تکلیف کارمندی بوده و هست. متولیان رسمی فرهنگ و هنر شرایط تحمیلی از جانب جامعه هنری را تحمل میکنند، تا در برداشتی خوشبینانه هم ژست هنردوستی شاملشان شود و هم از غرغر هنرمندان و روشنفکران و هنردوستان واقعی در امان مانند؛ و در برداشتی بدبینانه، در جستجوی مطامع و اهدافی بری از هنر باشند.
کپی تابلوی جنگ آنگیاری اثر داوینچی - 1505 - توسط روبنس - 1603
2. هدفمندی
اگر کمی با دنیای نقاشی و هنر خوشنویسی آشنا باشیم، به راحتی میتوانیم از چیدمان آثار در سطح شهر و ناموزونی و بیجهت بودن آنها، به عدم برنامهریزی دقیق و حسابشده در پس انتخابها و انتصابها پی ببریم.
این کمتوجهی و نبود هدفی منسجم، در انتخاب نوع آثار نیز مشاهده میشود. گاهی حیران از انتخاب اثری خاص و غیرمتعارف از هنر معاصر هستیم و گاهی انگشت به دهان از انتخاب اثری متعلق به هنرهای سنتی و فراموش شده. همه اینها باعث میشود مخاطب شاهد نوعی هرج و مرج در اجرا شود که مسلما به ایجاد درک و دریافتی هنرورزانه و تجربتی زیباییشناسانه منجر نخواهد شد.
انتخاب یک بازه زمانی یکساله و تقسیمبندی آن به دروههای مختلف هنری و انتخاب آثاری از هر دوره یا مکتب، در پایان هر سال ذهنیت و احساسی شکل گرفته و منظمی را در مخاطبین محقق خواهد ساخت. حتما بر این امر اذعان داریم که هنر غیرمستقیم و ناملموس تاثیرات خود را برجای میگذارد. لذا تربیت درک بصری که واجد نظم حسی است، مستلزم برنامهریزی دقیق و هوشمندانه است.
مهتاب - 1846 - ایوان کنستانتینویچ
3. هنر به جای تبلیغات
چنانچه بحثمان را به جغرافیای شهرهای ایران محدود کنیم، میتوان مدعی شد که تبلیغات تجاری و حتی فرهنگی و سیاسی در جامعه ما از کیفیت و تاثیرگذاری چندانی برخوردار نیست. متاسفانه مابین پیمانکاران تبلیغاتی و کارفرمایان تجاری، یک گفتمان نانوشتهای حاکم است که هیچ محرکی نمیتواند ایشان را برای تغییر و تحول و ارتقاء سطح کیفی تبلیغات، مجاب کند تا برای سودآوری و اثرگذاری هر چه بیشتر تلاشی متفاوت را رقم زنند. در همهی جوامع توسعهیافته، مولفههای هنری به عنوان عناصری لاینفک از تبلیغات، مسلم و پذیرفته شده است.
حال که مبلغان و تجار ایرانی خود را بینیاز از بهرهگیری از جهان هنر و آفرینشهای هنری میدانند، شهرداری و سایر مراکز و نهادهای فرهنگی و هنری، میتوانند در بلندمدت با ایجاد قرابت و آشتی میان مردم و آثار هنری، به عنوان معیارها و استاندارهای تجربه شده، همه ما را به نوشیدن «زیبایی» از دریای بیکران هنر دعوت کنند و چشمانمان را برای بهتر دیدن و گزیده و زیباتر نگاه کردن تربیت و تقویت نمایند تا ببینند که چگونه تولیدکنندگان سایر محصولات فرهنگی و تبلیغی، برای تاثیرگذاری بر مخاطبین آشنا با شاهکارهای خلاقانه هنری، به تقلا میافتند و در کیفیت محصولات خویش، تحول شگرفی را رقم میزنند.
نمونه یک تبلیغات
4. دیوارنگارهها
در مبحث زیباسازی شهری در نصب و یا اجرای تصاویر هنری میتوان به دو گونه از اجرا متوسل شد: یکی تصاویر ثابت و با ماندگاری بلندمدت، و دیگر تصاویری متغیر و با ماندگاری کوتاهمدت. در نوع اول میتوان به دیوارنگارهها توجه کرد که مابین 2 و 5 تا 10 سال عمر دارند. در نوع دوم میتوان به بیلبوردها و استندهایی اشاره کرد که آثار روی آنها در طول زمان قابل تغییرند.
دیوارهای شهر تهران تشنهاند. تشنهی نم روغن و جلوههای رنگی نقش و نگارهایی چشمنواز و شادیبخش. دیوارها یا خالی و دوداندود هستند و یا از تصاویر کهنه و رنگ و رو رفته زار میزنند. اینها دیگربیلبوردهای واگذار شده به شرکتهای تبلیغاتی نیستند و جزو متعلقات شهرداری به حساب میآیند. پس بهانهای نیست برای توجیهات اقتصادی.
هزینههای بسیاری که برای رنگ کردن جداول بلوارهای و کنارههای خیابانها میشود، که در بیشتر موارد پس از یک ماه به دلیل مواجهه با عبور و مرورها، مجددا آلوده و تیره میشوند، اگر صرف دیوارنگارهها گردد، به مراتب چهره و مبلمان شهری را زیباتر و دلنشینتر خواهد ساخت.
در ترسیم دیوارنگارهها، انتخاب موضوع و نحوهی اجرا از اهمیت به سزایی برخوردار است. اگر نقاشیها و یا عکسها، آمیخته با دیدگاهی حرفهای گزینش شده و به اجرا درآیند، تاثیرات ماندگارتری از خود برجای خواهند گذاشت.
دوئل بعد از بالماسکه - 59-1857 - ژان لئون زروم
5. نو به نو شدن
انتخاب محلهایی ثابت و پر رفت و آمد با تداوم در نصب آثار هنری، فضای شهری را هر روز نو به نو میکند، و نه تنها از جهتدهیهای سطحی و صرفا اقتصادی و مادی به اذهان و روحیات در مراکز اداری و تجاری میکاهد، بلکه به مراتب از تنشهای روانی و اجتماعی نیز خواهد کاست.
علاوه بر ایجاد وسعت دید در ذهن و احساس شهروندان، مشاهدهی انواع متعدد و متنوع آثار هنری اعم از نقاشی، خوشنویسی، عکاسی، معماری و ...، افکار متصلب و حسهای کرخت شدهی همگان را از محدودهی جغرافیایی فراتر برده و پذیرش و انعطاف در برقراری ارتباطات مسالمتآمیز و به دور از خشونت را نهادینه خواهد ساخت.
خود پرتره - 1659 - رامبرانت
6. تحلیل
یکی از پیشنهادهای عملی و موثر در برقراری ارتباط میان مخاطب و اثر هنری، کمک به تحلیل و تفسیر اثر است. قطعا نمیتوان در بیلبوردهای شهری، مقالهای چند خطی را نصب کرد و انتظار داشت همانند ازمنه سنتی و جوامع روستایی، مردم پای آن بایستند و گردنکشان متن بخوانند. اما زمانی که تصمیم میگیریم امکان مواجههی مردم را با یک اثر مهم و شاخص هنری ایجاد کرده و آن را در بیشتر نقاط شهری نصب کنیم، شایستهتر است که قبل از آن متنی تحلیلی و تفسیری و سلسیس و روان، آن هم در قالب جملاتی کوتاه و ادبی، آماده شود و در ذیل و یا کنار آن اثر (برای هر اثر تنها یک جمله از آن متن)، درج گردد تا مخاطبین به تدریج با مفاهیم نهفته در اثر ارتباط عمیقتری برقرار نمایند.
منظرهای از دلف - 61-1660 - یوهان ورمیر
7. تجربه هنری
دیگر جهان امروز، فرصت آزمون و خطاهای آزموده شده را به کسی نمیدهد که بخواهیم بر روی خاکستر فرصتهای سوخته شده مجدداً، آتش فرصتسوزیهای نوینی به راه اندازیم. تجربههای بس غنی جهان هنر در طول تاریخ، از مصر باستان (5000 سال قبل از میلاد مسیح) تاکنون، به اندازهی همه نسلهای امروز و آتی ما آموزههایی دارد که اگر به صِرف گرتهبرداری از آنها نیز همت گماریم، در اقیانوسی از انبوه محصولات هنری غرق خواهیم شد.
دیدن آثار هنری از جانب شهروندان، نوعی به تجربه نشستن در ساحت هنر و خلاقیت است، تا در حداقل آن، سختیهای زندگی را قابل تحمل نماید و در حداکثر آن، باعث تعالی احساس و اندیشه شود. این تجربه به قول ملاصدرا وقتی در طول زندگی فردی و اجتماعی جاری و ساری شود، میتواند عشق و محبت را در بستر جامعه رونق بخشد و روح را هدایتشده به عرصهای ورای مادیت صرف، رهنمون گردد.
بن بست - 1360 - مرتضی کاتوزیان