تحلیل بر آثار ستاره بهبهانی در نمایشگاه گالری سایه
ستاره بهبهانی دست به خلق آثاری زده که در مسیر شدن و پختگی است. او توجهش را به موجودی معطوف کرده که برای آفرینش آن بالضروره باید از آن فاصله گیرد و در قدم نخست شایسته است که این فاصله را فروتنانه با خویشتن خویش شکل دهد. و همین باعث میشود که ویژگی بارز آثار او در قیاس با همتایانش، مبرا از جنسیت شود و فراجنسی به مسخشدگی آدمی بنگرد و آن را برای مخاطب به زبان نقاشی ترجمه کند.
به همین علل، فیگورهایش به تودههایی بدل شدهاند که گاهی باید به دقت به اجزای آن نگاه کرد و نقش هر جزیی از آن را دریافت و بر درک بیشتری از هر اثر نائل آمد.
اشکال و طرحها، اغلب وامدار رنگهای تند و گویا هستند و همانند شخصیتهای نقاشی اکسپرسیونیستی، علیرغم خاموشی و کر و کور و لال بودن، فریاد میزنند و به استغاثهای ناامیدانه برای ایجاد توجه، درهم میپیچند و به حجمی ناشکل و سنگواره بدل میشوند.
حاشیهی انداموارهها دارای ضخامت، غلظت و تیرگیهایی است که تداعیگر سبک فوویسم نیز هست. گاهی پسزمینه با رنگی قرمز یا مخلوطی از خطوط محوشونده و سیاه، فیگورها را احاطه کرده و احساس تسخیرشدگی را با مفاهیمی مغایر و متفاوت از روان آدمی بازمینمایاند. و گاهی زمینه سفید رنگ که فضای برهوتی از نیستی به هستی و بالعکس را تداعیگر است، همسنخ درون آدمهایی است که مسخّر هستی مبهم و نامعلومی شدهاند که آمادگی آشکاری برای مرگ و نابودی را نمایشگرند.
شکلگیری اندام آدمیان از منحنیها و کمانهای ضخیم، در همه تابلوها به عنوان موتیفی است در خدمت آبسترهای هیجانآور و مضطرب کننده. و این شیوه گاهی ما را به یاد تندیسها و فیگورهای بهمن محصص میاندازد که هویت انسانها را در مسخشدگی و از دستدادگی ماهیت آدمی میداند.
بهبهانی نیز جز بازنمایی تودهوار شخصیتهای بشری، چیزی به غیر از رفتار و اعمالی نامتعارف که شباهتی است مابین انسان و حیوان، عرضه میدارد که هراس از اضمحلال تدریجی را در مخاطب برمیانگیزد.
اما به خوبی میتوان مدعی شد که نقاش در ایجاد توازن میان احساس و تعقل خویش در کش و قوس بوده و سعی وافر دارد تا هم حس استحاله بطئی را در آدمی بنمایاند و هم از همگونی در فرمآفرینی آثارش تخطی نورزد.
او گویی در هر تابلو به نسبت اثر پیشین خود، در حال تجربه کردنی است منحصر به فرد، تا از گذشتهی هنر نقاشی مدرن (به ویژه اکسپرسیونیستی) الهام بگیرد و هم در طول زمان ایجاد فاصله کند تا بتواند به زبان زمانه خویش سخن گوید.
چنانچه هنرمند جوان، نسبت به موضوعات کلان و مورد علاقهاش در مسیر اشراف و تسلط کافی، اهتمام ورزد، در آیندهای قابل تصور، آثار ماندگارتری را به عرصه هنر عرضه خواهد کرد.
لینک مطلب در روزنامه آسیا 24 مرداد 94
تحلیل های کامل شما بیشتر برای بنده حکم آموزش داره . بهره می برم فراوان .
عکسهای فوق العاده تون هم که هنری و دیدنیست