چگونه یک اثر هنری را تجزیه و تحلیل کنیم؟- تجزیه و تحلیل عکس رزمندهی 13 ساله - اثر آلفرد یعقوبزاده
عکاس
این عکس در سال 59 و روزهای نخست جنگ ایران و عراق، گرفته شده است. عکاس، آلفرد یعقوبزادهAlfred Yaghobzadeh، در سال 1337 در یک خانواده نسبتا فرهنگی و از پدری ارمنی و مادری آشوری متولد شد، با وقایع انقلاب ایران در سال 57 تحصیل در رشته طراحی داخلی را رها کرد و وارد دنیای عکاسی شد.
با پیروزی انقلاب و شروع جنگ تحمیلی به جبههها رفت و 3 سال در گروه جنگهای نامنظم دکتر چمران حضور داشت و برای رسانههای داخلی و خارجی عکاسی کرد.
عکاسی جنگ تحمیلی ایران و عراق و همکاری با خبرگزاری آسوشیتدپرس و آژانس عکس سیگما، از جمله فعالیتهای اولیه وی در عکاسی است.
عمده کارهای حرفهای این عکاس به ثبت رویدادهای گروگانگیری در جنگ لبنان اختصاص دارد. وی 13سال در میان مبارزان فلسطینی علیه اسرائیل عکاسی کرده است. یعقوبزاده از بحرانهای داخلی سومالی، افغانستان، ازبکستان، تاجیکستان، کوبا، هند، ترکیه، روسیه، عراق، چین، چچن، سریلانکا، آمریکا و … لحظات تاریخی را ثبت کرده است.
یعقوبزاده اسفند ماه سال 84 در مقابل تهاجم صهیونیستها به زندان اریحا، توسط مردان مسلح در منطقه خانیونس شهر غزه در فلسطین همراه دو خبرنگار خارجی دیگر به گروگان گرفته شد که پس از مدت کوتاهی آزاد شد.
آثار اولیه یعقوبزاده در ایران با عناوین “جنگ ایران و عراق” و ”چهره های جنگ” به چاپ رسیده است. همچنین گزارشهای تصویری وی از مقاومت مردم فلسطین در مجموعه ای با عنوان ”صلح تحمیلی” منتشر شد. او در حال حاضر مقیم فرانسه است. (برگرفته از سایت عکاسی زوم)
تحلیل عکس
در این عکس نوجوانی سینهخیز و اسلحه به دست از روبرو دیده میشود. کفشهای نوجوان بر خلاف پوتینهای رزمندهی مقابل او که تنها پاهایش قابل مشاهده است، پوتین یک سرباز رسمی نیست. پیراهنش در فضایی بارانی و گل و آبی که در آن سینهخیز است، در کنار سلاح قدیمی و غیررسمی او؛ نهایت کمبود از داشتن تجهیزات جنگی را مشخص میکند.
حداقلی امکاناتِ، در نگاه نخست ترحم بیننده را برانگیخته و چهره و لباسهای گلآلودش در آب کمعمقی که به واسطهی درازکشیدنش مواج شده، نهایت فرو رفتن در فلاکت و سختیهای ناشی از جنگ را به نمایش میگذارد. اما کم کم که به عکس خیره میشویم، ثبت زیبای حالت بدن و چهرهی او احساسمان را تغییر میدهد.
چهرهای با چین و گرههایی در پیشانی و ابرو، خطوط و لکههای تیره بر صورت، مصمم بودن و استواری او را نمایان میسازد و همزمان کوچکی سن و سالش را پنهان میدارد. چشمانش با دقت تمام نه به فرد جلوتر از خود، بلکه حتی به دورتر از صفی که در مقابلش قرار دارد، مینگرد. نگرانی در کلیت صورت به همراه خشمش از شرایط ناخواسته، آشکار است.
هرچند تعداد نفرات ستون در عکس مشخص نیست، اما هوشمندی و دقت عکاس ۲۰ ساله در کادربندی، همانگونه که تنهایی سوژه را بروز میدهد، حضور رزمندگان بیشتری را در مقابل شخصیت اصلی القا میکند. ظاهرا پاهای رزمنده جلویی، متعلق به کسی است با سنی بالاتر و پیشرو که سوژه پیرو اوست.
زاویهی دید عکاس نسبت به رزمنده مورب است و نشان از عکاسی در حالتی نشسته دارد. به همین نسبت زوایهی خیز اندام شخصیت اثر درست در مسیر و همراستای زاویهی نگاه دوربین است. این حالت حس هماهنگی را در عکس ایجاد کرده که هم همراهی احساسی عکاس با سوژه را افشا میکند و هم بر تحکیم و استواری حرکت رو به جلوی او میافزاید.
همهی خطوط موجود در عکس، به جز خطوط سر و گردن نوجوان، افقی و موربند. ایستادگی سر و گردن با نگاهی نافذ، خیزشی است که لحظه لحظه اوج میگیرد و به تحقیر زمینی مشغول است که سعی دارد حرکت را کُند و سخت کند.
حرکت همهی خطوط از پسزمینه به پیشزمینهی تصویر، به نقطهی مرکزی منتهی میشود که در تصویر نیست و نگاه رزمنده ما را متوجه آن میکند.
تثبیت زمان، برای دقت در جزئیات حادثه، به همراه القای حرکت در محیط؛ دوگانگی قابل تامل و متضادی را آفریده که ذهن و احساس بیننده را مابین تصویری سینمایی و عکاسی به نوسان درمیآورد.
با اینکه محیط خیس و گلآلود است اما به مدد عکاسی سیاه و سفید، و تفاوت کنتراست رنگ لباس و بافت آن با محیط؛ تنپوش او را همانند زرهای جلوه میدهد که غیرقابل نفوذ و تغییر و محافظی برای تن نحیف و گوشتی اوست.
وجود گیاهان اطراف و درختان در پسزمینه نیز، با عمق میدانی ظریف، به دیوارهای کوتاهی میماند که او را احاطه کرده و در امان دارد.
این اثر از تاثیرگذارترین عکسهای جنگی بوده که نشاندهندهی سختترین شرایط محیطی با کمترین امکانات است. عکس تنفر از جنگ را برنمیانگیزد، اما به خوبی میتواند رشد و بلوغ ناشی از جنگیدن در بدترین شرایط را به بیننده منتقل کند.