تحلیل فرم هندسی نقاشی «مریم مقدس و اعضای خانواده پزارو» - تیسین
نام اثر: مریم مقدس و اعضای خانواده پزارو (26-1519)
Madonna With Saints And Members Of The Pesaro Family
نقاشی روی بوم / 488*269 سانتی متر / رنگ روغن
(تابلوی تزیین محراب کلیسای سانتاماریای فراری، ونیز ایتالیا)
هنرمند: تیسین (تیتیان یا تیتسیانو)
تحلیل فرم آثار مهم تاریخ هنر نقاشی از ملزوماتِ شناخت و تسلط بر این هنر است. اغلب دانشجویان و هنرمندان معاصر به دلیل رویکرد عمومی و گاهی هم متاثر از مدگرایی رایج، از همان ابتدای آموزش هم در دانشگاهها و مراکز رسمی و هم مراکز آموزش خصوصی هنر، کمتر توجه و دقتی بر مبانی کلاسیک هنر نقاشی داشته و بیشتر به نحلههای مدرن و حتی پستمدرن! گرایش پیدا میکنند. چنین شرایطی در بلند مدت آسیبی جدی بر میزان اشراف هنرمندان به اصول و قواعد هنر نقاشی و سایر هنرهای تجسمی متاثر از آن، وارد میسازد. گرفتاری در تقلیدهای صرف، و تولید آثاری که به ندرت میتواند با مخاطب ارتباط برقرار کند، حاصل پرهیز از توجه و مداقه در این زمینه است.
در مقاله حاضر به عنوان نمونه صرفا به تحلیل فرم هندسی اثری از هنرمند پرکار و توانمند دوره رنسانس عالی میپردازم. رویکرد معنایی و تحلیل مضامین اثر که میتواند از دل تحلیل فرم آن نیز استحصاء شود، بر عهده خوانندگان فرهیخته و آشنا به هنرهای تصویری است.
- نقاش: تیسین
زمان آفرینش اثر، دوران رنسانس متعالی یعنی اوج خلاقیتها و هنرآفرینیهای قرون 15 و 16 میلادی در عرصه نقاشی است. پیش از تیسین، هنرمندان و غولهای هنری همانند داوینچی، رافائل، میکلآنژ در هنرآفرینی بینظیر مینمودند. اما تیسین با نگاهی به پشت سر و علاقه و ذوقی سرشار برای خلاقیت و ابداعات نوین، سبک ویژهای به جهان هنر ارائه کرد؛ به طوری که مقامی همشان و منزلت میکلآنژ به دست آورد و به لقب «خورشیدی در میان ستارگان خرد» متصف شد.
او هنرمندی بود که همزمان در آثار خود مضامین مسیحیت و موضوعاتی همچون اساطیر یونان و روم باستان را دستمایهی کار خویش قرار می داد که پس از عمری 88 ساله، در 1576 درگذشت.
تیسین زاده ونیز بود و از او تقریبا 68 نقاشی باقی مانده است. کلیشهها را برنمیتابید و در آثار خود از استقرارهای ضربدری پیکرهها پرهیز مینمود و از نقطه دید مورب به موضوعات و سوژهها مینگریست. وی با شکستن قرینههای پیشپا افتادهی رنسانسی، تعادل و توازن جدیدی را به کار گرفت که در اثر مورد بحثمان نیز قابل ردیابی و کنکاش است.
هنر رنسانس و دوران کلاسیک، دارای ویژگی منحصر به فردی است که متاسفانه نزد هنرمندان امروز از اهمیت کمتری برخوردار است؛ و آن، فنونی است مبتنی بر محاسبات هندسی و ریاضی که آثار هنری اعم از معماری و مجسمهسازی و نقاشی را تحت تاثیر خود قرار میدهد. داوینچی نابغهی بیبدیل، هنر و علم (ریاضیات و هندسه) را به طور همزمان در آفرینش آثار خود به کار گرفت. این روند و شیوه تکنیکی، به عنوان اصلی خدشهناپذیر مورد تبعیت هنرمندان آن عصر بود. در این میان، هنرمندی همچون تیسین نیز با پشتوانهای غنی از چنین بستری، بهرهها برد و آثار ماندگاری خلق کرد که سرمشق آیندگان قرار گرفت.
- تحلیل اثر
در تابلوی «مریم مقدس و قدیسین و اعضای خانواده پزارو» صرفنظر از مضمون به کار رفته، که مراسم هبه کردن اسیری ترک به مریم مقدس است (که مورد بحث این مقاله نیست)، تکنیک و فرم به کار رفته در اثر برای هنرآموزان عرصهی تصویر و علاقمندان جهان نقاشی، آموزنده و قابل اعتناست.
در نخستین نگاه، آنچه چشمگیر است و چشم بیننده را نشانه میرود، پیکره مریم و عیسی (ع) است. پیش از اینها و به طور معمول، هر دو شخصیت مریم و عیسی در مرکز قاب تصویر قرار میگرفتند؛ اما تیسین، با جسارت تمام مریم را در یکسوم سمت راست قاب قرار میدهد و هوشمندانه با تمهیداتی بصری، ارزشمندی و اعتبار آنها را بازمینمایاند.
در گذشته تعادل متقارن، اصلی غیرقابل خدشه بود، اما در اینجا تعادلی نامتقارن، آنهم با استفاده از رنگ قرمز در لباس مریم و در مقابل همان رنگ پرچم فاتحین جنگ، تعادل و توازن مورد نظر نقاش را ایجاد میکند.
نور تابیده شده به محیط، نوری است آسمانی که از آسمان وارد میشود. سهم مریم و عیسی از این نور بیش از سایرین است. بدن برهنه کودک در آغوش مادر و چهره مریم با پوششی سفید رنگ، بازتاباننده حداکثر نور است. به مجاورت آن، لباس سرخ مریم در کنار رنگ سبز به کار رفته در معماری، گرمی خاصی به پیرامونشان بخشیده است.
در این تابلو، دو ستون سنگی صیقلی و عظیمی وجود دارد که تا آسمان کشیده شده و بر استواری محیط و استحکام مادی فضا، کمک شایانی میکند. اما جالب آنکه مریم بر یکی از این ستونها تکیه زده است که عاملی پشتیبان و تکیهگاهی است متقن و جاودانه. هیچ فرد دیگری در تابلو از چنین شان و منزلتی برخوردار نیست که حائز شایستگی برای تکیه بر ستون دوم باشد.
علاوه بر این، اثر از مثلثهای فرضی و متعددی تشکیل شده که کاملا با دقت و درایت هنرمند در شکلگیری طرح کلی، مورد استفاده قرار گرفته است. مثلثها نقش هرمهایی را عهدهدارند که بر استحکام مضمونی اثر کمک میکنند. این تکنیک را هنرمندان رنسانس وامدار هنر معماری مصر باستان هستند. همانگونه که در تصویر میبینیم، مثلث نخست شامل فرشتگانی است در بالای تابلو که در قاعدهی آن مریم و عیسی و پرچم فاتحان جنگ جای میگیرد. مثلثهای بعدی، شامل مریم و قدیسین و خانواده پزاروست و مثلثی که حاوی پرچم و مرد پیروز جنگ و اسیر عثمانی است.
با دقت در معماری بیرونی قاب و تکیه بر طاق هلالی آن، میتوان متوجه دو دایره در کل اثر شد. دایرهای در بالا و دایرهای در پایین قاب. در دایره بالا فرشتگان حامل صلیب به عنوان نشانهای الهی و آسمانی به همراه مریم و عیسی مستقر شدهاند. در دایره پایین مریم و عیسی و تقریبا همه شخصیتهای حاضر در صحنه، قرار دارند. بخش مشترک این دو دایره (به شکل بیضی) شامل مریم و عیسی است. گویی این دو، هم واجد ساحتی آسمانی هستند و هم از شخصیتی زمینی برخوردارند. این شیوه نشانگر جسارت هنرمند در بازتعریف و قرائت جدیدی است از جایگاه دو امر مقدس. زیرا پیش از این مریم و عیسی به هر شکل ممکن آسمانی ترسیم و توصیف میشدند. اما در این نقاشی تیسین جوان، مبتکرانه عیسی و مریم را ذووجهین (آسمانی و زمینی) به تصویر میکشد.
وقتی روی دایره پایین متمرکز میشویم دو دایره فرضی کوچکی کشف میشود که نظم و پایداری هندسی و جایگاه شخصیتهای اثر را بیشتر نمایان میسازد. گویا هنرمند در این ترکیببندی به شکلی بصری و نامحسوس مراتب و جایگاههای مشابه و متفاوت را به دقت تمام مهندسی کرده است.
برخلاف رویهی پیشینیان، مریم و عیسی به دلیل ارزش و اعتبار در پیشزمینه قرار ندارند. آنها در میانزمینه اثر جای داده شده و با استفاده از پرسپکتیویی نامحسوس و هرمی شکل و رو به بالا نسبت به سایرین در بلندمرتبهترین قسمت زمینی قرار دارند. قاعده این هرم سکویی است متصل به زمین که به شکل پلکانی در راس هرم کوچکتر میشود. این وضعیت نه تنها از قداست مریم نمیکاهد بلکه با چند عنصر بصری دیگر همانند نور حداکثری، ارتفاع قرارگیری، تکیهگاهی صخرهمانند و نگاه از بالا به پایین او، همگی مرتبتی والا از او و فرزندش به نمایش میگذارد که هم کمتر دستیافتنی میشوند و هم به آسمان نزدیکترند.
در مجموع هنرمندی همچون تیسین، سعی میکند علاوه بر تکیه بر خلاقیتهای هنری خویش و بازنمایی مضامین سفارش داده شده، با زیرکی هنرمندانهای، آن گویش و قرائتی را متجسم کند که خود به آن معتقد است و ایمان دارد. بدینسان آفرینشی خلاقانه به مدد فرمی حسابشده و دقیق، محتوا را غنا بخشیده و موجبات التذاذی بصری و امکان القای درونمایهای معنوی در مخاطب را فراهم میسازد.