سوسن خانم، میراث آلبرتا - نقدی بر مستند «میراث آلبرتا»
عنوان مستند "میراث آلبرتا" است. آلبرتا، برگرفته از نام دانشگاهی است در کانادا و به بیان خود فیلم، میراث آن برای ما ایرانیان شوی مبتذلی است به نام "سوسن خانم" که توسط برخی از دانشجویان ایرانی مشغول به تحصیل در آنجا ساخته و اجرا شده است.
فیلم دو پاره است. پاره نخست حرفها و درددلهای آنهایی است که رفتهاند و تمایل به رفتن دارند و در پاره دوم نظرات منتقدانی است که به روند مهاجرت نخبگان دانشگاه شریف معترض و منتقدند.
درست است که کلیت اثر به موضوع خاص مهاجرت نخبگان میپردازد. اما دو پارگی موجود در آن روند یکپارچه و منسجم ساختار را به هم میزند. در بخش اول بیننده با تعریف و تمجیدهای گوناگونی از محیط آنسوی آبها مواجه است و از مشکلات داخلی که منجر به مهاجرت جدی افراد شده مطلع میگردد. اما در نیمهی دوم ناگهان با فضایی تقبیحکنندهی مهاجرت نخبگان مواجه است. پرش دفعی به جای ایجاد روندی تدریجی و متناسب، از فضایی به فضایی کاملاً متفاوت و متضاد، در پایان نمیتواند مخاطب را در برقراری ارتباطی منطقی و مستحکم در دستیابی به پیام کلی اثر یاری رساند.
این مستند از ابتدا دو هدف اصلی را دنبال میکند: 1.بد جلوه دادن تحصیل در خارج از کشور (آمریکا و کانادا) 2. تقبیح ماندن و نیامدن. هرچند در بخشهایی منفور و ذلیلانه بودن تحصیل در خارج را تبلیغ میکند، اما در پایان از موضع خود عدول کرده و صرفاً به لزوم بازگشت به وطن تاکید و تکیه دارد.
اطلاعرسانی در بخشهایی دچار نقصان و نارسایی است. سکانس حمله دانشجویان شریف به رییس دانشگاه و مجروح کردن او، عدم موافقت دانشجویان دانشگاه با ایجاد مقبره برای شهدای گمنام در محیط دانشگاه، نادیده گرفتن علتهای ریشهای و عمیق با پرداختن به علل سطحی مهاجرت نخبگان با برچسب "مدگرایی" و جستجوی آرمانشهر آزادیهای بیحد و حصر دانشجویان در خارج از ایران؛ برای بیننده و دانشجویی که با مسائل و مشکلات دانشگاه شریف آشنایی چندانی ندارد، ابهامآمیز است و برای آنها که مطلعند در بخشهایی غیرواقعی جلوه میکند.
این نارسایی به عدم توان سازندگان اثر در جمعآوری و مرتبسازی اطلاعات توصیفی در قدم اول و انتقال مفاهیم و اطلاعات با تحلیل و تفسیر در قدم بعدی، بازمیگردد.
ویژگی بارز مستند "میراث آلبرتا" در سعی و تلاش عوامل تولید برای فضاسازی و برانگیختن احساسات عاطفی بیننده است. طرح خودکشی دانشجویی در خوابگاه، به تصویرکشیدن اشکهای مادری در فرودگاه، نمایش کشتار عراقیها توسط سربازان کاملاً مسلح آمریکایی، سخنان استاد دانشگاهی که فرزندش را از ساختن سلاح برای آمریکاییها و کشتار انسانها بازمیدارد، صحنهی درگیری دانشجویان به هنگام تشییع شهدای گمنام در محوطه دانشگاه، گریه استادی که خود دچار احساسات شده و از ناآگاهی دانشجویان و جوانان امروزی گله دارد؛ همگی با تدوینی آگاهانه در لابلای سایر سکانسها چنان گنجانده شده که هم از سنگینی مباحث منطقی و استدلالی میکاهد و به احساسی کردن فضا کمک میکند و هم گریزگاهی است برای فرار از پاسخ به سوالاتی که خود طرح کرده و یا در ذهن مخاطب شکل گرفته و احیاناً پاسخی قانعکننده برای آنها ندارد.
قرار دادن سکانس سخنان وزیر خارجه آمریکا در حمایت از آزادیهای مدنی و ترسیم فضای خفقان در ایران، پس از عکسالعمل رئیس جمهور ایران به خبر خودکشی دانشجوی دانشگاه شریف و مهاجرت بیرویهی نخبگان؛ بیننده را به قضاوت در خصوص دو دیدگاه کلان مدیران ارشد آمریکا و ایران در قبال معضل فرار مغزها، دعوت میکند.
چنین تدوینهایی در عین رسایی و طعنهآمیز بودن، در جاهایی نیز نامتجانس مینماید. تصاویری میبینیم از شوی "سوسن خانم" که برش میخورد به تصاویری از اردوی مناطق جنگی دانشجویان دانشگاه شریف. اگر هدف سازندگان اثر تقبیح و لعن و نفرین دانشگاههای آمریکا و کاناداست که فرزندان این آب و خاک را به انحراف اخلاقی کشاندهاند، قیاس آن با سایر دانشجویانی که در مسیر دیدار از مناطق جنگی هستند، قیاسی معالفارق است و به ذوق و احساس بیننده لطمه میزند.
نپرداختن به مسائل دانشجویان ایرانی حاضر در دانشگاههای اروپا و سایر کشورهای آسیایی، و تمرکز نقد بر دو کشور آمریکا و کانادا، از دیگر مشخصهی "میراث آلبرتا" است که شاید در قسمت دوم مدنظر تولیدکنندگان آن قرار گیرد و از غلظت بار سیاسی آن بکاهد.