هنرِهنر - ArtArt.ir

نقدها، تحلیل‌ها و یادداشت‌های شهرام زعفرانلو درباره فرهنگ و هنر

هنرِهنر - ArtArt.ir

نقدها، تحلیل‌ها و یادداشت‌های شهرام زعفرانلو درباره فرهنگ و هنر

هنرِهنر - ArtArt.ir

نام اثر:
مرد متحیر - پرتره نقاش - 1843
The Desperate Man - Self-portrait
نقاش: گوستاو کوربه - 1819-1877
اندازه: 45 × 54 سانتیمتر
مواد: رنگ روغن روی بوم
محل نگهداری: مجموعه شخصی

نویسندگان


بازنمایی جهان درون در نسبت با دنیای بیرون، دغدغه‌ای است که بیشتر هنرمندان را به خود واداشته و لاجرم ایشان را به سمت سبک‌هایی بیانگر و غیرواقع‌نمایانه سوق می‌دهد. زمانی که هنرمند درصدد نمایش تلخی و رنج است یا از مغشوش بودن اذهان سخن می‌گوید و یا می‌خواهد که نشاط و سرزندگی و امید را با دیگران مشترک شود؛ چاره‌ای ندارد جز توسل به ابزارها و فرم‌هایی که در ترکیب‌بندی فاقد اشاراتی آشکار و مبرهن است. همین ویژگی باعث شده که در قیاس با نقاشی واقع‌گرایانه، به تناسب هر مخاطب و هنرمندی، آثاری خلق و دریافت شود که از گوناگونی و تنوع وافری برخوردارند.

برات‌پور در مجموعه‌ی نقاشی‌های خود موسوم به «درنگ رنگ» از قاعده فوق پیروی کرده و مکنونات احساسی و فکری خود را بر بستر بوم‌های عریض بازنموده است. در همان نگاه نخست بزرگی سطح بوم‌ها نشانگر وسعت و فراخی دل هنرمند است و مضامین به کار رفته تا حدی گستره عقلانی وی را نمایان می‌سازد. پس از آن، این رنگ‌ها هستند که می‌تازند و جاری می‌شوند. رنگ‌هایی گویا و تند با کنتراست‌هایی عجیب و تامل‌برانگیز.

فشردگی و تودرتو شدن رنگ‌ها، غلظتی از فسردگی فضا را که با پژمردگی آدم‌ها در هماهنگی و همبستگی است، چنان بر مخاطب عرضه می‌دارد که حس مغلوب بودن در برابر محیط را تسری می‌بخشد.

رنگ‌ها در بیشتر موارد سطوح و اشکالی را شکل داده‌اند که آدمیان را مسخّر خود ساخته و گویی چاره‌ای ندارند جز بر همپوشانی و در هم فرو رفتنی ناخواسته با منشائی از هراس‌های وهم‌آلود.

گاهی رنگ‌ها مواج است و در عبور از لابلای اندام‌ها، همانند هیولایی بی‌سر و ته، زندگی انسان‌ها را به بازی می‌گیرد. و گاهی سخت و با اشکالی هندسی، متصلبانه، حاکم می‌شود. آدم‌ها در بیشتر آثار برات‌پور زنان را شاملند؛ تندیس‌هایی از بهت و حیرت که سنگواره‌ می‌نمایند. نه زنده‌اند و نه مرگ‌نوش. بی‌ هیچ حرکت و تلاطمی، حتی رو به افول‌اند. نقاش جهانی و برزخی محتوم و گریزناپذیر را شکل داده که زمختی منهای عاطفه و لطافت زنانه، بر محیط مسلط است، و همانند موزه‌ای تاریخی رو به گذشته دارد.

آدم‌ها ثابتند و واجد رنگ‌های تیره و دلگیر که در لحظاتی ژست‌های عکاسانه گرفته‌اند و در مواقعی نیز گویی حالاتشان ناخواسته توسط نقاش به ثبت رسیده و یخ‌زده‌اند. چشم‌ها و لبها نمود بیشتری در چهره‌ها دارند و به حد افراطی با رنگ‌های لایه به لایه در تیرگی می‌درخشند. اندام و چهره‌ها دردمند و رنجورند و نمایشگر احساسات فسیل شده‌ای هستند که در کالبدی خشک محبوس مانده‌اند.

در اغلب آثار خطوط و اشکال مواج، فضایی رویاگونه و در حرکت را القا می‌کند که مابین زندگی جاری و گذشته‌ی تمام شده، در کش و قوس است.

نقاشی‌های این مجموعه در مواردی مشابهتی با آثار فوویستی نیز دارد و با دورگیری‌های ضخیم و اشکالی ساده و بدون پیرایه‌های سایه‌روشن، سه بعد نمایی را به حداقل می‌رسانند. با این تفاوت که سیاه‌نمایی‌های این مجموعه با کنتراست‌هایی نامتعارف، از شادمانی ترکیب‌بندی رنگ‌های فوویست‌ها بی‌بهره‌اند.

نقاش رو راست و صریح است و با ترتیب خاص رنگ‌ها در پیش‌زمینه و پس‌زمینه، علی‌رغم آنکه میان رنگ‌ها جدال و نزاعی حسی را شکل داده، اما اجازه‌ی برتری رنگی بر رنگ دیگر را سلب نموده و حتی سعی کرده با استفاده از رنگ‌های گرم در پس‌زمینه از هجوم و تندی آنها به مخاطب بکاهد تا احساسات غلیظ بر مفاهیم پیشی نگیرند.

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۲/۱۴
شهرام زعفرانلو

painting

painting_analysis

تحلیل

نقاشی

نقد

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

برای ارسال نظر اجباری به ثبت‌نام نیست

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی